سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] دوستان خدا آنانند که به درون دنیا نگریستند ، هنگامى که مردم برون آن را دیدند ، و به فرداى آن پرداختند آنگاه که مردم خود را سرگرم امروز آن ساختند ، پس آنچه را از دنیا ترسیدند آنان را بمیراند ، میراندند ، و آن را که دانستند به زودى رهاشان خواهد کرد راندند و بهره‏گیرى فراوان دیگران را از جهان خوار شمردند ، و دست یافتنشان را بر نعمت دنیا ، از دست دادن آن خواندند . دشمن آنند که مردم با آن آشتى کرده‏اند . و با آنچه مردم با آن دشمنند در آشتى به سر برده‏اند . کتاب خدا به آنان دانسته شد و آنان به کتاب خدا دانایند . کتاب به آنان برپاست و آنان به کتاب برپایند . بیش از آنچه بدان امید بسته‏اند ، در دیده نمى‏آرند . و جز از آنچه از آن مى‏ترسند از چیزى بیم ندارند . [نهج البلاغه]
ماه عسل
درباره



ماه عسل


سحر*
دختری با دنیایی از احساسات عاشقانه و غرور سرکش .
پیوندها
عاشق آسمونی
لیلای بی مجنون
سکوت ابدی
دنیای عکس و اطلاعات
devilll
جوک بی ادبی
اتشنشانی بنادر کشور
برترین لحظه ها
سفیر دوستی
روان شناسی و مشاوره
جـــیرفـــت زیـبا
تنهای93
.: شهر عشق :.
فقط عشقو لانه ها وارید شوند
منطقه آزاد
محمدمبین احسانی نیا
*bad boy*
عاشقتم فلانی
عشقی به پاکیه عشق شیرین و آبتین
(بنفشه ی صحرا)
علمدار بصیر
گروه اینترنتی جرقه داتکو
وبلاگ رسمی محسن نصیری(هامون)(شاعر و نویسنده)
آتیه سازان اهواز
salam
دوستانه
هرچه می خواهد دل تنگم میذارم
تینا!!!!
کاروجدان
مشق عشق ناز
به رنگ ابی
فرهنگی
نگار
EsOeS-MuSiC
درگز دیار آشنا
دانلد اهنگ های جدید
متالورژی_دانلودکده ی مهندسی متالورژی(rikhtegari.com)
یک خودمونی ساده
بهاره تنها
Sea of Love
vagte raftan
*دنیای یخی*
احساس ابری
جوجو
چیزهای جالب
متن ترانه ماندگارترین آهنگ های ایرانی
sms های جدید
خنده بازار
هزاره
دهاتی
کشکول
sindrela
باران
بهترین ها برای شما
عشق طلاست
کورش بزرگ:خداوندا این کشور را از دشمن،خشکسالی و دروغ محفوظ دار
من هیچم
عشقولانه
Dr.Nojavan
هتل دانلود
ترویج ازدواج موقت برای جلوگیری از گناه جوانان
تنهایی
درباره ی رپ و دوست شدن با شما
تک صلیب عشق
نم نم باران
جوکستان
____نازیانه_____
*دخترصورتی*
فقط خدا
جک
خـطـ خـــــــــطـی
غم
آرنیکان
ایرانی
shirin
آرشیو یادداشت‌ها

پشت پرده رضا رشیدپور

 گزارش تبیان از پشت صحنه برنامه رادیویی رشیدپور و گفتگو با این مجری رادیو و تلویزیون

 

رضا رشیدپور

گروه سینما و تلویزیون تبیان: رضا رشیدپور را بسیاری با برنامه‌های گفت‌وگو محور (Talk Show) در تلویزیون می‌شناسند و علاقمندان به برنامه‌های او می‌دانند که حالا هر یکشنبه با برنامه زنده «پشت پرده» از رادیو تهران مهمان شنوندگان است. او  برنامه را چنان آرام آغاز می کند که نمی‌توان حدس زد تا ساعتی دیگر ممکن است هیجان، مخاطب را از جا بکند. تنها پشت میکروفن برنامه نشسته ودیگران هم از بیرون در تدارک بخش‌های مختلف برنامه هستند. رشیدپور برای پرداختن به طنز از تاریخچه طنز می گوید تا این که می‌رسد به موسیقی طنز و بعد به شیوه سینمایی‌ها فلش فوروارد می‌زند به زمان حال و سینمای امروز که فیلم‌ها اصطلاحا طنز آن را احاطه کرده‌اند.

اسماعیل‌پور اگرچه سردبیر برنامه است اما برای پخش همه آیتم‌های برنامه با رشیدپور صلاح و مشورت می‌کند و یکی یکی مهمانان برنامه به دعوتش روی خط می‌آیند تا پاسخ سوالات رشیدپور را بدهند و با او در گفت‌وگویی چالشی درباره طنز در سینمای امروز ایران شریک شوند. اما انگار بازیگران این نوع فیلم‌ها خود می‌دانند کارشان چندان قابل دفاع نیست. فرهاد آئیش و سیروس گرجستانی که چندان هم با رسانه‌ها بیگانه نیستند و به اصطلاح اهل مصاحبه هستند جواب رد به درخواست برنامه «پشت پرده» داده‌اند.

 مجید صالحی به ذاکری مسئول هماهنگی برنامه می‌گوید حال چندان خوبی ندارد و درخواست می‌کند رشیدپور با او در این گفت و گو مهربان باشد. اما رشیدپور با همه سابقه دوستی و ذکر خاطراتشان با مجید صالحی در اصفهان، سوالاتش را مثل همیشه رک و صریح می‌پرسد.

رشیدپور می‌گوید اهل رسانه است اما کار کردن در بسیاری رسانه‌ها را دوست ندارد چرا که همیشه به پشت پرده‌ها حساس بوده است. می‌گوید که در پشت پرده مطبوعات و تلویزیون بیش از کار فرهنگی و رسانه‌ای شاهد تجارت بوده است. شاید همین حساسیت‌ها باعث شود او ناچار شود در رادیو بماند چرا که متانت و سعه صدر اهالی رادیو را تحسین می‌کند

 آنها که همزمان پیچ رادیوشان روی موج رادیو تهران تنظیم بوده، حتما حرفها و به عبارتی دفاعیات مجید صالحی را شنیده‌اند که البته چندان هم نتوانسته بود از سینمای ظنز و فیلم‌هایی که در آنها بازی کرده دفاع کند. برای این بازیگر جوان سینما، تئاتر و تلویزیون در مقابل چنین سینمایی، حرفی نمانده بود جز اذعان به جوانی و کوچکی و بی‌نظری. بهنوش بختیاری هم در گفت‌وگو با رشیدپور اعتراف می‌کند که فیلم‌هایش را با تماشاگران سینما دیده و انتقادهایشان را شنیده و چیزی برای گفتن ندارد جز اینکه همه چیز دست بازیگر است. این بازیگر برنامه‌های طنز «پشت پرده» را فرصت خوبی می‌بیند برای اینکه درد دل‌های کار در سینمای طنز را بازگو کند، از محدودیت‌ها و مشکلاتی که بازیگران را به سمت حضور در چنین آثاری وا می‌دارد شکوه کند.

تا اینجای برنامه مجری به تنهایی یک طرف این گفت‌وگوی چالشی نشسته و بازیگران این سینما هم از آن سو چیزی برای گفتن ندارند جز تاسفی ضمنی که در قالب ارادت و احترام و تعارف رخ می‌نماید.

رشیدپور پیام‌های شنوندگان را می‌خواند که آنها هم در این گفت‌وگوی چالشی در جبهه منتقدان قرار دارند و اینجاست که سردبیر دست به کار می‌شود و از ذاکری می‌خواهد شماره مسعود ده نمکی را برای شرکت در برنامه بگیرد. تماس با کارگردان «اخراجی‌ها»ی سینمای ایران به این سادگی‌ها نیست. به جز مسئول هماهنگی برنامه، سردبیر هم با حرف می‌زند و به سختی مجابش می‌کند که شرکت در این گفت‌وگو را بپذیرد. در فصله‌ای که همه در تلاش هستند برای جلب همکاری ده‌نمکی و شرکتش در برنامه، شنونده‌های رادیو صدای قسمت‌هایی از فیلم «اخراجی‌ها» را می‌شنوند.

ارتباط با ده‌نمکی برقرار شده اما به سختی و الو گفتن‌های او حکایت از آن دارد که یا به زودی این تماس قطع خواهد شد و یا قطعش خواهد کرد! اما ده نمکی که می‌گوید پای پرواز و در فرودگاه است با رشیدپور وارد بحث می‌شود و گفت و گویی شکل می‌گیرد که در آن هر دو طرف در تلاش هستند نظریات خود را به دیگری بقبولانند. رشیدپور بر انتقادهای همیشگی‌اش درباره «اخراجی‌ها» پافشاری می‌کند و ده نمکی هم اصرار دارد میزان فروش این فیلم به تنهایی برای موفق دانستن آن کافیست. بحث و جدل بین مجری و کارگردان اخراجی‌ها بالا گرفته و در عین حال هر لحظه ممکن است این تماس تلفنی قطع شود. اینجاست که برخلاف آرامش رشیدپور و لبخندهای همیشگی‌اش، بقیه عوامل برنامه به هیجان آمده و از جا برخاسته‌اند. گفت‌وگو با ده‌نمکی هم مثل همیشه بدون توافق بین او و رشیدپور تمام می‌شود اما مخاطب است که با شنیده‌هایش قضاوت خواهد کرد و این همان چیزی است که اهالی «پشت پرده‌» به آن می‌اندیشند.

 

گاهی خوب، گاهی بد

اینجا در «پشت پرده» همه کم و بیش راضی هستند، البته بیشتر از اینکه توانسته‌اند بخشی از اید‌ه‌های خود را و نه همه آن را عملی کنند. محمد اسماعیل‌پور می‌گوید که قرار نبود برنامه به این شکل باشد اما شرایط و امکانات «پشت پرده» با ساختار فعلی به مخاطب ارائه شود. توضیح می‌دهد: «قصدمان این بود که معضلات سینمای ایران یا به عبارتی پشت پرده‌اش را در این برنامه مطرح کنیم. اما حالا هر یکشنبه یک موضوع مرتبط با سینمای ایران را انتخاب می‌کنیم و درباره‌اش با اهالی سینما گفت‌وگو می‌کنیم. گاهی برنامه خوب از کار در‌می‌آید و گاهی هم نه.» البته این نظر شخصی اوست چرا که بر اساس آمارها و بازخوردهایی که از مخاطب گرفته‌اند، «پشت پرده» با اقبال شنوندگان روبرو شده‌است.

فرهاد آئیش و سیروس گرجستانی که چندان هم با رسانه‌ها بیگانه نیستند و به اصطلاح اهل مصاحبه هستند جواب رد به درخواست برنامه «پشت پرده» داده‌اند. مجید صالحی به ذاکری مسئول هماهنگی برنامه می‌گوید حال چندان خوبی ندارد و درخواست می‌کند رشیدپور با او در این گفت و گو مهربان باشد. اما رشیدپور با همه سابقه دوستی و ذکر خاطراتشان با مجید صالحی در اصفهان، سوالاتش را مثل همیشه رک و صریح می‌پرسد

وقتی پشت پرده رو می‌شود

رشیدپور از برنامه‌ای که روی آنتن دارد راضی است و یا دست کم ترجیح می‌دهد راضی باشد هرچند موضوعات زیادی درباره سینمای ایران در ذهن دارد که نمی‌داند موفق خواهد شد آنها را در رسانه‌ای چون رادیو مطرح کند یا خیر. البته موضوعات پیشنهادی او مانند حضور بازیگران ایرانی در هالیوود، نقش زن در سینمای ایران یا بررسی سینمای دینی، پیشتر هم در برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی طرح و بررسی شده‌اند اما او می‌گوید نگاه متفاوتی به این موضوعات دارد که نمی‌داند امکان رسانه‌ای شدن را دارند یا نه. با این همه خوشحال است که تا به حال توانسته به بسیاری از موضوعات مد نظرش از جمله فساد اخلاقی در سینمای ایران بپردازد.

می‌گوید هدفش از طراحی این برنامه، تولید برنامه‌ای جنجالی نبوده بلکه قصد داشته در یک برنامه تخصصی مسائل خاص سینمای ایران را به بحث و گفت‌وگو بگذارد شاید که این بهانه‌ای باشد برای آنکه سینمای ایران را از رخوت در بیاورد. برای برنامه‌های بعدی هم موضوعاتی را در نظر گرفته که با همکارانش در «پشت پرده» برای پرداختن به آنها آماده می‌شوند. مثلا این که چرا در صنعت سینمای ایران سالن برای نمایش فیلم‌ها ساخته نمی‌شود. رشیدپور می‌گوید: «تمام موضوعاتی که ما در این برنامه به آنها می‌پردازیم ناشی از مسائلی هستند که باید به آنها توجه کرد. مسائلی مانند محدود بودن سالن‌های نمایش و یا ارتباط شورای اکران و اتحادیه‌های صنفی. ارتباط تهیه کنندگان سینمای ایران قطع شده و گروه‌های تهیه پاره پاره شده‌اند. تشکیل گروه‌های تهیه کنندگان سینمادار و ساختاری که امروز در صنعت سینما شکل گرفته به ابتذال در سینمای ایران و افت سطح کیفی فیلم‌ها انجامیده و به نظرم این برنامه جایی است که می‌توان درباره همه این موارد صحبت کرد.»

 رشیدپور می‌گوید اهل رسانه است اما کار کردن در بسیاری رسانه‌ها را دوست ندارد چرا که همیشه به پشت پرده‌ها حساس بوده است. می‌گوید که در پشت پرده مطبوعات و تلویزیون بیش از کار فرهنگی و رسانه‌ای شاهد تجارت بوده است. شاید همین حساسیت‌ها باعث شود او ناچار شود در رادیو بماند چرا که متانت و سعه صدر اهالی رادیو را تحسین می‌کند و معتقد است به همین دلایل بوده که «پشت پرده» را در رادیو می‌سازد. او هم قبول دارد که موضوع این برنامه بیش از آنکه رادیویی باشد تلویزیونی است اما می‌گوید: «به لحاظ حرفه‌ای و تکنیکی این برنامه باید در تلویزیون ساخته می‌شد اما رادیو به خاطر ویژگی دست اندرکارانش فضای مناسب‌تری است به همین دلیل به کمک آقای اسماعیل‌پور ساختار برنامه را برای پخش از رادیو تغییر دادیم و سعی کردیم با اجرایی متفاوتف مباحثش را از رادیو به مخاطب منتقل کنیم.»

شاید با نگاهی که رشیدپور به فضای سینما و مطبوعات دارد، برای همیشه جایش در رادیو باشد اما خودش می‌گوید برایش فرقی ندارد که پیامش را از کدام رسانه منتقل خواهد کرد، برای او پیام مهم است و اگر هیچ رسانه‌ای هم در اختیار نداشته باشد، در وبلاگش خواهد نوشت. با این همه «پشت پرده» برای رشیدپور و همکارانش یک فرصت معتنم است، فرصتی که به اندازه توقعی که نامش ایجاد می‌کند، در اختیار افشاگری مسائل سینمای ایران نیست. رشیدپور تاکید می‌کند که اصلا قصدشان افشاگری نبوده و نیست و انتخاب این عنوان از آن روست که هر آنچه دیروز در پشت‌پرده بوده امروز روی پرده است و آنچه روی پرده بوده حالا به پشت آن رفته است. رشیدپور می‌گوید: «تا دیروز مباحث عمیق فرهنگی روی پرده مطرح می‌شد و حالا این مباحث، موضوع ثابت دفاتر سینمایی و اهالی سینماست و فحاشی‌ها و حرفهای ناپسندی که در پشت پرده بوده به سادگی روی پرده به نمایش در می‌آید.»

«پشت پرده» تمام که می‌شود، گروه تهیه این برنامه به فکر برنامه‌های بعدی هستند. یکی پیشنهاد می‌دهد موضوع طنز در سینمای ایران را در برنامه بعد هم ادامه بدهند اما رشیدپور مخالف می‌کند چرا که معتقد است قصدشان فقط طرح مسائل است. دیگری پیشنهاد می‌کند با توجه به برگزاری حشنواره فیلم‌های کودک در همدان به سینمای کودک هم بپردازند اما رشیدپور این پیشنهاد را هم نمی‌پذیرد و می‌گوید که چیزی به نام سینمای کودک وجود ندارد چرا که این سینما اکران ندارد.

همچنان که دست اندرکارن «پشت پرده» استودیو را ترک می‌کنند رشیدپور گله می‌کند که درباره سینمای کودک چه می‌توانند بگویند جز اینکه باز کامبوزیا پرتوی به نکاتی اشاره کند و حرف‌هایی بزند و بعد خداحافظ سینمای کودک تا یک سال بعد و جشنواره بعد؟!

این گروه کم تعداد همچنان که استودیوی پخش را ترک می‌کنند، کارشان را مرور می‌کنند. از بایدها و نبایدها و کاشکی‌ها و اما و اگرها می‌گویند و درباره برنامه‌های بعدی مشورت می‌کنند؛ برنامه‌هایی که هر کدام فرصتی هستند برای طرح یک معضل در سینمای ایران با هدف رفع و بهبودشان.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط سحر* 89/8/5:: 7:31 عصر     |     () نظر

رد پایی از یک پایان تلخ

این مطلب به موضوعی اختصاص دارد که شاید ریشه اصلی بسیاری از اختلاف‌ها و درگیری‌های خانوادگی و اجتماعی باشد. با مرور ساده بسیاری از زندگی‌هایی که پایان تلخی پیدا کرده‌اند به راحتی می‌توانیم ردپای سوءتفاهم‌ها و قضاوت‌های نادرست و بی‌پایه‌ای که به شکسته‌شدن حرمت‌ها و پیوندهای عاطفی میان همسران، والدین و فرزندان و آشنایان منجر شده است، ببینیم. اینجاست که با خود می‌گوییم ای کاش کسی بود تا به ما می‌آموخت چطور زندگی کنیم و مهارت‌های زندگی را به ما یاد می‌داد....

رد پا

اگر تا به امروز، گهگاهی با برخوردهای غیرمنصفانه و عجولانه روابط خانوادگی و عاطفی‌تان را تیره و تار کرده‌اید یا عادت داشته‌اید به سرعت درباره آدم‌ها اظهارنظر کنید و بعد از اینکه متوجه شدید قضاوت‌تان اشتباه بوده از شدت ناراحتی اوقات خودتان و دیگران را تلخ ‌کنید، با ما همراه شوید.

 دکتر محمدرضا خدایی/ روان‌پزشک چنین معتقد است:

شخصیت هر فرد متشکل از دو بخش اصلی است؛ بخشی از آن مربوط به ذات و خصوصیات ژنتیکی فرد است که آن را از والدین خود به ارث می‌برد و بخش دیگر شامل مواردی است که به صورت اکتسابی و توسط یادگیری از محیط به دست می‌آید. یعنی امکان دارد شخصیت شما درست مانند پدر و مادرتان دارای ویژگی‌های خاصی باشد یا به دلیل آنچه اطلاعات یادگیری شده و مهارت‌های آموختنی می‌نامیم، شخصیت شما تفاوت‌های اندک یا بارزی با نسل قبل داشته باشد.

هر کس براساس شخصیت خود و شناختی که نسبت به محیط پیرامونش دارد و موضوع مورد نظر ، می‌تواند به قدرت تجزیه تحلیل و تفسیر دست یابد. قبل از اظهارنظر نکته مهمی را باید در مورد قضاوت‌های صحیح و ناصحیح بیان کنم و آن ذکر این واقعیت است که ما هرگز به خاطر یک موضوع یا حادثه ناراحت نمی‌شویم بلکه ناراحتی، استرس و افسردگی‌های ما به خاطر نگاهی است که به آن موضوع یا حادثه داریم. اگر ما نگاه خوبی به پیرامون خود داشته باشیم، اگر به آدم‌ها و اتفا‌ق‌هایی که برایمان می‌افتد با نگرش مثبت نگاه کنیم، همه چیز خوب خواهد بود اما اگر نگاهمان منفی باشد حتی آنچه خوب است و در ذات خود خیر و نیکی است را بد می‌بینیم. همه قضاوت‌های غلطی که نسبت به آدم‌ها یا موضوع‌ها روا می‌داریم ناشی از همین نگرش غلط است.

پنج دلیلی که باعث می‌شود آدم‌ها بد قضاوت ‌کنند:

بعضی‌ها به خاطر تیپ شخصیتی‌شان و اینکه افسرده‌خو هستند، همواره تعبیرها و تفسیرهای غلطی از محیط بیرون دارند و با نوعی بدبینی به همه چیز می‌نگرند. آنها محیط اطراف خود را ناامن و آدم‌های اطراف خود را مرموز و غیرصادق می‌دانند و از این تلقی غلط، قضاوت‌هایی نشأت می‌گیرد که فقط ناشی از همان نگاه بدبینانه است و هیچ پایه و اساس منطقی ندارد. بعضی‌ها همه چیز را غلو شده می‌بینند و ما به‌اصطلاح می‌گوییم آنها نگاه سایه‌وار دارند. برای همین است که به قضاوت‌های ناروا می‌پردازند. مثالی می‌زنم. آفتاب بعدازظهر سایه یک چوب یک متری را دو متر می‌کند واگر گربه‌ای روی دیوار نشسته باشد، سایه آن همانند یک ببر بزرگ به نظر می‌رسد. برای همین این افراد به جای اینکه از گربه روی دیوار بترسند و به عنوان نمونه استرسی معادل 2 را از 1 تا 10 تحمل کنند آن را ببر می‌پندارند و با این نگاه سایه‌وار، استرسی معادل 9 به خود و دیگران وارد می‌کنند.

شفاف‌سازی و گفت‌وگو را به عنوان یک عادت در خودتان نهادینه کنید

گاهی اوقات به دلیل اختلال شناختی، افراد همه چیز را تعمیم می‌دهند. آنها جزء را به کل و یک موضوع رفتاری غلط را به زیر سوال بردن شخصیت فرد نسبت می‌دهند و با این تعمیم کلی همواره در قضاوت دچار مشکل هستند. اگر امروز خیلی اتفاقی و به خاطر اینکه خسته‌اید با او مانند همیشه صحبت نکنید خواهد گفت: تازه فهمیدم که تا حالا داشته فیلم بازی می‌کرده و باهام خوب صحبت می‌کرده! به جای اینکه  با خود بیندیشد که شاید او خسته بوده یا مشکلی داشته که مانند همیشه با من صحبت نکرده است. چون شناخت و درک او دچار اختلال است این‌گونه می‌اندیشد. این افراد چون از نظر شناختی دچار مشکل‌اند همه چیز را نسبت به خود، آینده، اطرافیان و حتی دنیایی که در آن زندگی می‌کنند تیره و تار می‌بینند ،نداشته‌های خود را بسیار و داشته‌ها را اندک می‌بینند.

 

کمال‌گراها کسانی هستند که در قضاوت مشکل دارند. این افراد حد وسط را نمی‌شناسند. از نظر آنها دو نقطه صفر و 100 وجود دارد. اگر شما در نگاه آنها نمره 100 را به دست نیاورید، قطعا در نقطه صفر قرار خواهید داشت. فرد کمال‌گرا همه چیز را در شرایط ایده‌آل تصور می‌کند؛ ایده‌آلی که شاید در واقعیت زندگی دست‌نیافتنی باشد. او هیچ‌وقت خوشحال نیست چون از همسرش، فرزندش و حتی خودش بیش از آنچه باید، انتظار دارد و مدام در حالت مقایسه است. او محبت‌های اندکی که همسرش در توان خود دارد و برحسب شرایط موجود مثلا هدیه‌ای به او تقدیم می‌کند، نمی‌بیند و این ناچیز شمردن و تشکر و قدردانی نکردن اوضاع زندگی را با مشکل مواجه می‌کند. اما شما با یک نگاه گذرا متوجه می‌شوید عجب همسر و فرزند یا زندگی خوبی دارد.

 

بدبینی

درصد اندکی از افراد که مبتلا به نوعی بیماری با نام اختلال هذیانی یا بیماری پارانویا هستند نیز در قضاوت‌هایشان دچار مشکل‌اند. مختل شدن قضاوت این گروه به دلیل بیماری‌شان است که هیچ منطقی ندارد و با بدبینی شدید همه چیز را از زیر قضاوت غلط خود نابود می‌کند. در مقابل این برخورد قضاوتی چه باید کرد؟ اگر ما متوجه‌ایم که جزو یکی از این گروه‌های پنج‌گانه هستیم و در قضاوت کردن‌مان مشکل داریم باید به خود کمک کنیم که نیمه خالی لیوان را نبینیم یا واقعیت را درست بنگریم که چقدر از این لیوان خالی و چقدر آن پر است.

 

گاهی شما بر این باورید که دروغگوها کسانی هستند که آنچه ندارند را داشته مطرح می‌کنند، در حالی که اگر کسی داشته‌های خود را مخفی کند و بگوید ندارم، نیز دروغگو است. متاسفانه ما به این شخص عنوان مطلوب «متواضع» را می‌دهیم. به همین خاطر همه یاد گرفته‌ایم داشته‌های زندگی‌مان، صفات اخلاقی خوب همسرمان، رفتارهای صحیح و مطلوب مادر همسرمان و خانواده او و دیگر موارد بی‌شماری که از آن بهره‌مندیم را نادیده بگیریم و فقط اگر چند مورد فقدان (نداشته‌های زندگی) داریم به صورت پررنگ و نمایان ببینیم.

راه های تغییر و اصلاح

قدم اول: ما باید سعی کنیم خود را در مقام قضاوت قرار ندهیم؛ مگر اینکه نسبت به موضوع یا فرد اشراف کامل داشته باشیم. اگر یاد بگیریم در مورد مردم قضاوت نکنیم بزرگ‌ترین قدم زندگی‌مان را برداشته‌ایم. ما عادت کرده‌ایم به راحتی این قبیل جمله‌ها را به زبان بیاوریم: «فلانی از این کاری که برایت انجام داد، هدفی داشت و حتما باهات کار دارد که خواسته با این لطف تو را مجبور کند توی رودربایستی بمانی»، «از طرز راه رفتنش فهمیدم قصدش چی بود؟!» پس اولین قدم این است که شما متوجه باشید آیا راجع به مردم قضاوت غلطی دارید یا حتی در مورد خودتان یا اشیای اطرافتان نگاه منفی دارید یا خیر.

قدم دوم: اینکه پیش‌گویی و ذهن‌خوانی نکنید.

اگر ما نگاه خوبی به پیرامون خود داشته باشیم، اگر به آدم‌ها و اتفا‌ق‌هایی که برایمان می‌افتد با نگرش مثبت نگاه کنیم، همه چیز خوب خواهد بود اما اگر نگاهمان منفی باشد حتی آنچه خوب است و در ذات خود خیر و نیکی است را بد می‌بینیم

بیایید ذهن‌خوانی و این پیش‌گویی‌ها را کنار بگذاریم. بیایید در مورد هم پیش‌داوری نکنیم.

قدم سوم: اینکه عجول نباشید. تا چیزی را ندیده‌اید یا نشنیده‌اید در موردش اظهارنظر نکنید. همیشه برای اظهارنظر وقت دارید اما اگر قضاوتی کردید و حرفی را زدید که غلط بود، ناراحت می‌شوید که چرا عجولانه به قضاوت نشسته‌اید.

قدم چهارم: مشورت کنید. باید برای قضاوت و تصمیم‌گیری در مورد کارهایتان با آنهایی که در کارهای زندگی روزمره شما نقش دارند مشورت کنید یا اگر به گمان شما مشاوران خوبی در اطراف‌تان نیستند با یک مشاور صحبت کنید.

 قدم پنجم: اینکه شفاف‌سازی و گفت‌وگو را به عنوان یک عادت در خودتان نهادینه کنید.  تنها با این راه‌حل است که سوءتفاهمی ایجاد نمی‌شود و قضاوت غلطی صورت نمی‌گیرد. چه اشکالی دارد شما به همسرتان بگویید که: «من احساس کردم نظر تو اینه، آیا درسته یا اشتباه فکر می‌کنم؟!»، «مادرجون، من با دیدن رفتار دیشب شما به نظرم رسید از دستم دلخورید؛ درسته؟!»  کم‌کم باید جسارت این چنین سخن گفتن را پیدا کنید. باید آن‌قدر تمرین کنید تا یاد بگیرید به دیگران بگویید حس شما و آنچه در دلتان از رفتار یا گفتار او تداعی شده است، چیست. از آنها بپرسید: «آیا نظر آنها و قصدشان همین بوده یا تلقی شما غلط است؟» با این شفاف‌سازی‌ و صراحت لحن دیگر هیچ چیز در دلتان نمی‌ماند که بخواهید آن را به قضاوت بگذارید. شما باید جسارت گفتن و حتی جرات شنیدن صحبت‌های طرف مقابل را پیدا کنید. این رودرروسازی‌هاست که مسایل را حل می‌کند و به تبع آن جلوی قضاوت‌های غلط را می‌گیرد.

 

اگر خودتان نتوانستید، به عنوان گام آخر شاید بهتر باشد سراغ روان‌شناس یا حتی روان‌پزشک بروید. امکان دارد شما یا طرف مقابل‌تان به نوعی بدبینی بیمارگونه یا به نوعی افسردگی مبتلا باشید و از این موضوع بی‌اطلاعید. با مطلع شدن و درمان به موقع یا استفاده از نظرات مشاور می‌توانید از روابط سالم با دیگران لذت ببرید. به هر حال شما نیز از قضاوت غلطی که در مورد دیگران می‌کنید آزرده خاطر خواهید شد و اول از همه خودتان رنج می‌کشید


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط سحر* 89/7/11:: 4:50 عصر     |     () نظر

قهوه تلخ، فروش قلب یخی را کم نکرده

مراحل فنی قسمت هشتم سریال «قلب یخی» به پایان رسیده‌ است و این قسمت از سریال محمد حسین لطیفی شنبه هفته‌ آینده توزیع می‌شود.

قلب یخی

به گزارش ایسنا، تصویربرداری بخش اول مجموعه‌ «قلب یخی» که شامل 12 قسمت است به زودی به پایان می‌رسد و پس از وقفه‌ای کوتاه که برای آماده‌سازی گروه است، تصویر‌برداری اپیزود دوم آغاز خواهد شد. احتمال اضافه‌شدن بازیگران جدید به سریال محمدحسین لطیفی در اپیزود دوم وجود دارد.

 

در همین ارتباط مشاور ارتباطات رسانه‌ای و روابط عمومی تصویر دنیای هنر با اعلام این خبر افزود: آمدن «قهوه تلخ» به بازار نیز تاثیری در کاهش فروش «قلب یخی» نداشته است. این سریال علاقه‌مندان خود را پیدا کرده و به طور متوسط هر هفته در پخش اول، از 700 هزار نسخه، 600 هزار نسخه به فروش می‌رسد. 100 هزار نسخه باقی‌مانده نیز به مرور فروش می‌رود.

در حال حاضر، دانلود غیرمجاز و نسخه‌های قاچاق که در معابر با قیمت نازل به فروش می‌رسد، لطمات مادی و معنوی زیادی به تولید‌کنندگان و عوامل مجموعه‌های «قلب یخی» و «24» وارد می‌کند

وی ادامه داد: در بخش اول «قلب یخی» 80 تا 85 درصد سی‌دی‌ها و دی‌وی‌دی‌های پخش شده به فروش می‌رسد. طبق آمار به دست آمده، 600 هزار خریدار ثابت داریم که اگر خانواده هر خریدار شامل 4 نفر باشند، 2 میلیون و 400 هزار بیننده ثابت در هر قسمت داریم.

 

مشاور ارتباطات رسانه‌ای و روابط عمومی تصویر دنیای هنر در پایان ابراز تاسف کرد: در حال حاضر، دانلود غیرمجاز و نسخه‌های قاچاق که در معابر با قیمت نازل به فروش می‌رسد، لطمات مادی و معنوی زیادی به تولید‌کنندگان و عوامل مجموعه‌های «قلب یخی» و «24» وارد می‌کند.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط سحر* 89/7/9:: 12:44 عصر     |     () نظر

روزهای جدایی اصغر از سینما

بخش سه در چهار گروه سینما و تلویزیون تبیان و سربه سر گذاشتن خبرها و خبرسازان:

 
اصغر فرهادی

***

1. اصغر فرهادی: حرف هایم بد تعبیر شد.

یک در یک: قربان آدم عاقل!

 

2. حسن فتحی: کیفر از بزرگترین فیلم های تاریخ سینمای ایران است.

یک در دو: دست کم می گذاشتی یکی از منتقدان این حرف را می زد، شاید کمی باورمان می شد. قضیه سوسک

مادری که قربان دست و پای بلوری بچه اش می شد را شنیده اید؟

 

3. شهاب حسینی: همه منتظرند در یک نمای دونفره، معجزه کنم!

یک در سه: یعنی نماها سه نفره بشود؟ دیگر از کارگردان های ما، بیش از اندازه توقع داری ها!

 

4. نگاهی به فیلم از ما بهترون؛ پول بهتر است یا هنر؟

یک در چهار: البته هنری که پولساز باشد، از هر دو تای آن ها بهتر است.

 

5. چین با "پس لرزه" به اسکار می رود.

دو در یک: لابد اسکار ساخت چین را هم تولید کرده اند که کم و کسری نداشته باشند دیگر!

 

6. عسگرپور: مدت ها است روی سخنم، با شمقدری و سجادپور نیست.

دو در دو: ازم رو برنگردون، پشیمونم، پشیمون...

 

7. گل آقا دوباره زنده می شود.

دو در سه: چه شود! صد برابر زمان خودش، سوژه برای خندیدن پیدا خواهد کرد.

 کیفر از بزرگترین فیلم های تاریخ سینمای ایران است.

یک در دو: دست کم می گذاشتی یکی از منتقدان این حرف را می زد، شاید کمی باورمان می شد. قضیه سوسک

مادری که قربان دست و پای بلوری بچه اش می شد را شنیده اید؟

 

8. ده نمکی: کسانی که بیشتر نان دین را می خورند، از این فیلم انتقاد می کنند.

دو در چهار: فعلا که نان اخراجی ها، بیشتر از همه آن ها در روغن است...

 

9. فرهاد توحیدی: در جلسه ای که با مسئولان داشتیم، قرار شده بود مشکل فیلم اصغر فرهادی حل بشود، اما نشد.

سه در یک: از این به بعد هر وقت جلسه گذاشتید، چک سفید امضاء بگیرید تا پای قرارشان بایستند؛ اگر هم نایستادند، چک شان را برگشت بزنید و با مامور بروید دم دفترشان، خیلی حال می دهد...

 

10. مدیر سیما فیلم: مختارنامه، بزرگترین کار تاریخی در آسیا است.

سه در دو: حالا 20 میلیون دلار خرجش کرده اید، اگر 30 میلیون دلار خرجش می کردید لابد آن را بزرگترین کار تاریخی دنیا می دانستید.

 

11. بعد از گذشت شش ماه، بودجه خانه تئاتر بودجه بلاتکلیف است.

سه در سه: گر صبر کنی ز غوره حلوا سازم، کمی صبر کنید، شاید از این غوره چیزهای خوبی به عمل آمد.

 

12. گلایه‌های سعید شاپوری:‌ با وجود تغییر مدیریت در تئاتر همه چیز مثل سابق است.

سه در چهار: مگر قرار بود نباشد؟ الان همه جا همین طور است، مگر نمی دانید؟

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط سحر* 89/7/9:: 12:43 عصر     |     () نظر

لطفا سیگار نکشید

علائم مختلفی مانند علائم راهنمایی و رانندگی، ورود افراد متفرقه ممنوع، سیگار نکشید، از خط قرمز جلوتر نیاستید و غیره را ما به کرات می‌بینیم

ولی چندان به آنها توجهی نمی‌کنیم، بعضی وقت‌ها رعایت نکردن این نکات سبب زیان رسیدن به شخص خودمان می‌شود و در بعضی از مواقع به دیگران نیز ضرر و زیان خواهیم رساند مثل کشیدن سیگار!

 

لطفا سیگار نکشید please dont smoking

لطفاً در این مکان سیگار نکشید!

این‌بار اگر شما دوست ندارید که یک آلارم بلند توی صورتتان جیغ بکشد و سبب آبروریزی شود حتماً سیگار خود را قبل از رسیدن به مکان‌های ممنوعه سیگار خود را خاموش کنید.

لطفا سیگار نکشید please dont smoking
لطفا سیگار نکشید please dont smoking

 

 

 

 

 

 

 

 

جهت یادآوری, در مکان‌های عمومی کشیدن سیگار ممنوع است و با این دستگاه جدید که در مکان‌های عمومی مانند ایستگاه‌های اتوبوس و یا محل بازی بچه‌ها و پارک نصب می‌شود به دلیل صدای بلندی که تولید می‌کند که بیشتر شبیه آژیر است از سیگار کشیدن افراد جلوگیری می‌کند.

لطفا سیگار نکشید please dont smoking
لطفا سیگار نکشید please dont smoking

 

 

 

 

 

 

 

 

عکس‌های مربوط به این دستگاه را ببینید. (بر روی عکس‌ها کلیک کنید تا واضح‌تر و بزرگ‌تر دیده شوند).

 

طرز کار آن بدین‌گونه است که زمانی که دود سیگار از محفظه دستگاه وارد می‌شود دستگاه روشن می‌شود، (دکمه روشن شدن این دستگاه تنها به دود سیگار حساسیت دارد ) و پس از روشن شدن شروع به آلارم دادن می‌کند


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط سحر* 89/7/6:: 5:56 صبح     |     () نظر
<      1   2   3   4   5      >